English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (7954 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
eight ball billiard U بیلیارد امریکایی
eight ball billiard U تقسیمی از1 تا 7 برای یک نفر و از 9 تا51 برای نفردیگر و شماره 8برای بازیگری که شمارههای خود را بکیسه انداخته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fifteen ball billiard U بیلیارد امریکایی بدون تعیین گوی
nine ball billiard U بیلیارد کیسهای با 9 گوی شماره دار
Other Matches
billiard U بازی بیلیارد
forty one billiard U بیلیارد کیسه دار که هربازیگر شماره معینی دارد
balking billiard U بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
line up billiard U بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
billiard cue U باچوببیلیاردزدن
rotation billiard U بیلیارد امریکایی به ترتیب شماره
one pocket billiard U بیلیارد با 51 گوی هدف که هر بازیگر سعی دارد 8 گوی را در کیسه انتخابی خوداندازد
one and nine balls billiard U بیلیارد کیسهای بین 4 بازیگرکه گویها به نوبت زده می شوند
billiard table U میز بیلیارد
billiard spot U نقطه مخصوص گوی قرمزروی میز بیلیارد انگلیسی
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
cribbage billiard U بیلیارد کیسهای با کیسه انداختن هر 2 گوی
cowboy billiard U بیلیارد کیسهای با گوی اصلی و 3 گوی به شمارههای 1و 3 و 5
basebal billiard U نوعی بیلیارد کیسه دار با 12گوی شماره گذاری شده از 1تا 12
bumper pool billiard U بیلیارد روی میز کوچک با 2سوراخ درانتها
forty one continous billiard U بیلیارد امریکایی با تعیین گوی و کیسه
bottle pocket billiard U بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند
pill pool billiard U بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
straight pool billiard U بازی مداوم 1/41 بیلیاردکیسهای
ball U ساچمه توپ
best ball U بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
have something on the ball <idiom> U باهوش ،زرنگ
have a ball <idiom> U روزگارخوش داشتن
four ball U مقایسه امتیازهای تیم دونفره در هر بخش باامتیازهای تیم حریف
on the ball <idiom> U باهوش
into a ball U نخ راگلوله کنید
three ball U مسابقه گلف بین سه بازیگر باسه گوی
to a. the ball U اماده انداختن
to a. the ball U توشدن
no ball U اصطلاحیدرورزشچوگان
to a. the ball U توپ رانشان دادن
ball U بیضه
ball U بال [رقص]
ball U مجلس رقص
ball U گلوله توپ
ball U توپ
ball U توپ دور از دسترس توپزن
ball U ساچمه
ball U بقچه [کاموا ]
ball U گلوله
ball U گوی
ball U کانون [کاموا]
ball U ایام خوش
ball U توپ بازی مجلس رقص
ball U رقص
ball U گلوله کردن
ball U گرهک
ball games U گوبازی
ball game U ورزش یا بازی با توپ
wash ball U صابون دستشویی
beach ball U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
ball games U مسابقه
ball games U ورزش یا بازی با توپ
ball game U شرایط وضعیت
volley ball U والیبال
ball games U هماورد
ball game U هماورد
ball game U مسابقه
ball game U گوبازی
working ball U گوی با سرعت و چرخش کافی
ball assembly U توپمجمع
ball of clay U توپبرایساختسفال
ball games U شرایط وضعیت
track ball U گوی پیگردی گوی شیار
spot ball U گویی که از نقطه معین هدف ضربه با گوی اصلی بیلیاردقرار می گیرد
sour ball U کلوچه سخت ترش مزه
snow ball U با گلوله برف زدن
snow ball U گلوله برف
small ball U پرتاب بی حالت
sit on the ball U بازی محافظه کارانه
shadow ball U تمرین گوی اندازی
running with the ball U با توپ دویدن
racket ball U گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
push ball U بازی که منظورازان گذراندن توپ است ازدروازه طرف مقابل بزورتنه و دست
punch the ball U مشت کردن دروازه بان
punch ball U گلابی تمرین بوکس
square ball U پاس عرضی
squat under the ball U توپگیری با شیرجه
track ball U گوی نشان
to play ball U توپ بازی کردن
to open the ball U پیش قدم شدن
to open the ball U اول رقصیدن
to muff a ball U از بی دست و پایی توپ رانگرفتن
to kick a ball U زدن
to kick a ball U توپی را
to kick a ball U توپ زدن
to keep the ball rolling U رشته سخن رانگسیختن پشتش را امدن
to block a ball U نگهداشتن توپ در بازی
sit on the ball U بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
straight ball U پرتابی در بولینگ که گوی باچرخش مستقیما حرکت میکند
puff ball U یکجورسماروغ که چون تخم دان گوی مانندان شکسته شودتخم ان پراکنده میشود
long ball U [شوت کردن بلند توپ] [فوتبال]
to stay on the ball <idiom> U تند ملتفت شدن و واکنش نشان دادن
high ball U شوت کردن بالا توپ [فوتبال]
low ball شوت کردن پائین توپ [فوتبال]
The ball is in your court. <idiom> U حالا نشان بده که چند مرد حلاجی!
The ball is in your court. <idiom> U حالا نوبت تو است.
The ball was out of bounds. U توپ خارج [از زمین بازی] بود.
Now that you're here, it's a whole new ball game. U حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
a whole new ball game <idiom> U یک ماجرای کاملا متفاوت
ball-flower U [ابزار تزئینی به سبک گوتیک ثانوی]
to pass the ball to somebody U توپ را به کسی پاس دادن
short ball U شوت کردن کوتاه توپ [فوتبال]
ball is in your court <idiom> U [نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
movement off-the-ball U بازی بدون توپ [تمرین ورزش فوتبال]
to swat the ball away U با ضربه سخت جلوی توپ را گرفتن [دربازه بان]
to give the ball away U توپ را [از دست] دادن
to let the ball do the work U توپ را به جایی غلت دادن [فوتبال]
to keep the ball moving U توپ را به جایی غلت دادن [فوتبال]
That's the way the ball bounces. <idiom> U موضوع اینطوری است. [اصطلاح روزمره]
ball pens U روان نویس ها
pink ball U توپصورتی
lead ball U کلاهکتوپی
ivory ball U توپعاجی
hockey ball U توپهاکی
green ball U توپسبز
cricket ball U توپبازیگریکت
cork ball U توپچوبپنبهای
brown ball U توپقهوهای
bowling ball U توپبولینگ
blue ball U توپآبی
black ball U توپسیاه
ball winder U نخپیچ
ball stand U محلتوقفتوپ
red ball U توپقرمز
rugby ball U توپلاستیکی
squash ball U توپاسکوآش
ball pens U خودکار ها
ball pen U خودکار [نوشت افزار]
play ball with someone <idiom> U شرکت منصفانه
keep the ball rolling <idiom> U اجازه فعالیت دادن
keep one's eye on the ball <idiom> U
get the ball rolling <idiom> U شروع چیزی
carry the ball <idiom> U قسمت مهم وسخت را به عهده داشتن
She is a ball of fire. U دختر آتش پاره ای (زرنگ وپرتحرک )
tennis ball U توپتنیس
ball pen U روان نویس [نوشت افزار]
ball peen U توپکنوکچکش
dead ball U توپ خارج ازبازی
ball printer U چاپگری که از توپ فلزی کوچک روی سط حی که حروف شکل می گیرند تشکیل شده است
ball player U بازیگر با توپ
ball park U زمین بازیهای با توپ
ball of toe U گوشت زیر پنجه پا
ball of the eye U تخم چشم
ball mill U سنگ شکن گلولهای
ball joint U سیبک
ball joint U توپی اتصال
ball joint U توپی
ball hawking U کار خوب بازیگرمحوطه دوردست
ball hawking U دفاع خوب
ball hawk U مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
ball printer U چاپگر توپی
ball return U بازگشت گوی بولینگ
dead ball U توپ مرده
darning ball U زیر رفویی
cue ball U گوی سفید اصلی که با ان ضربه به گویهای دیگربیلیارد زده میشود
corn ball U شیرینی چس فیل
canon ball U گلوله توپ
called ball U گوی تعیین شده از طرف بازیگر
break ball U اخرین گوی مانده روی میزبیلیارد
big ball U ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را می اندازد
belovedby ball U محبوب همه
basket ball U یکجورتوپ بازی
ball mill U اسیاب ساچمهای
banana ball U برش بیش از حد گوی
ball test U ازمون ساچمهای
ball hawk U مدافع پرقدرت
ball flower U گل سینه
ball cushion U دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
ball bearing U یاطاقان ساچمهای
ball bearing U کاسه ساچمه
ball bearing U بلبرینگ ساچمهای
ball bearing U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing U بلبرینگ
masked ball U بال ماسکه
masked ball U رقص با هیئت مبدل
masked ball U رقص با نقاب
cannon ball U پرش با بدن جمع
cannon ball U سرویس چکشی
cannon ball U گلوله توپ
crystal ball U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
ball bearings U بلبرینگ
ball bearings U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball control U تسلط به توپ
ball control U حفظ توپ
ball control U مهار توپ
ball carrier U بازیگری که با توپ میدود
ball boy U توپ جمع کن
ball back U ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود
ball ammunition U مهمات مانوری
ball ammunition U فشنگ مانوری
anchor ball U گوی لنگر
ball bearings U یاطاقان ساچمهای
ball bearings U کاسه ساچمه
ball bearings U بلبرینگ ساچمهای
crystal ball U انتن رادار
drop ball U دراپ بال
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
hand ball U توپ بازی با دست
gutter ball U گویی که به شیار میافتد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com